عکس خانه قدیمی را که به گوگل نشان دادم، واژه خانه فراموش شده را نمایش داد! نمی دانم از کی گوگل توانسته به نیمه راست مغزم راه پیدا کند اما جای تعجب نیست ؛آنقدر درگیر پیشرفت و غرق در مدرنیته شده ایم که دیگر به حس و روح مکان ها توجه ای نداریم.
شاید سن من به زندگی در این زیبایی ها قد نداده است اما هر کجا پنجره های رنگی، تلویزیون قدیمی، دیوارهای کاهگلی، پرده های گیپور و … را می بینم، چشمانم از زیبایی و احساس شفاف می شود. همیشه به زندگی که در این خانه ها جریان داشته است فکر می کنم. زمانی که هیچ کس لحظه هایش به هوشمند شدن وصل نبود زندگی را چجوری تجربه می کردند. یقینا نوری که از این پنجره های رنگی به درون خانه می تابیده به تن اهالی خانه جان تازه ای می داده است. سیب سبزی که از این درخت کنده می شد، شسته می شد و تناول می کردند به سلول سلول جانشان می نشست. درخت ها، کوه ها، آسمان هر کدام به نوعی انرژی به آدم می دادند که خستگی را به سخره بگیری.
به هر کجا پا می گذارم، عادت به لمس آنجا دارم، به دیوارهای کاهگلی که دست می کشیدم لذتی عمیق بر جانم می نشست. لمس قدمت گویی مرا به خاطرات قدیم پیوند می داد.
این مجموعه عکس را در تابستان ۱۴۰۲ روستای سله بن فیروزکوه ثبت کرده ام. امیدوارم لذتی که از محیط آنجا بردم را تا حدی به چشمان شما انتقال داده باشم.