عکاسی بازار فرش ایرانی ۱۴۰۳
فرش دستباف ایرانی تابلوی هنر است. برای خیلی از ایرانیها فرش نه فقط یک زیرانداز بلکه یک هنر باشکوه و مجلل است. هر گره و هر رج یک داستان است. داستان زنی که در سرما و گرما، در کلافگی و دارایی و نداری پشت دار قالی نشسته و رج به رج فرش را بافته است. احساسات خودش را در تاروپود فرش به یادگار گذاشته و حالا ما با هربار دست کشیدن بر آن گویی بر خاطرات آن زن دست میکشیم.
وارد بازار فرش که میشوی چنان مجذوب طرح و رنگها خواهی شد که پلک بر هم نمیزنی. دلت میخواهد هر فرش را ساعتی نگاه کنی تا با داستانش همراه شوی. دلت میخواهد مدام دست بکشی تا لطافت نخ بر جانت تهنشین شود.
به فروشندههای فرش که نگاه کنی لطافت و مهربانی در نگاهشان موج میزند. بندر ترکمن که رفته بودم با خوشرویی مرا به داخل حجره و دیدن فرشهایشان دعوت میکردند. متواضع و بیریا بودنشان در نوع پوشش و کلام آشکار بود.
شاعری ناشناس، زیبا در باب فرش سروده است:
بر رقص نقش قالی
هزار دختر ترکمن
رقص “هزار حجاب ” خود را
از یاد برده اند
” برقص
” پرواز کن
” بیارام
با رقص رنگ فرش
تا عرش
هزار عروس دهکده من
پرواز کرده اند
” برقص
” پرواز کن
” بیارام
بر رنگ های قالی من
رازی به قامت خیال تو
خوابیده است
یک بار و برای همیشه می گویم:
” برقص
” و تا همیشه
” پرواز کن
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد 🙂